آیا جامعه جهانی، متاورس را می پذیرد؟
به گزارش وبلاگ دخترانه ها به نقل از پژوهشگاه فضای مجازی، متاورس نیز مانند هر پدیده فناورانه دیگر، علی رغم همه شایستگی های فنی اش تنها در صورتی مجال بروز خواهد یافت که جامعه کاربران بالقوه ، پذیرای آن باشد. به نظر می رسد که بیم و امیدها در این باره، پذیرش اجتماعی متاورس را در هاله ای از ابهام قرار دهد؛ امیدهایی همانند ارتقا زیست مجازی در پساکرونا و بیم هایی همانند ترس از تبدیل شدن انسان ها به ربات!.
متاورس (Metaverse)، واژه پربسامد این روزهای عرصه فناوری های فضای مجازی، مسئله ای است که بیش از آنکه یک محصول تلقی گردد، به یک ایده شباهت دارد؛ ایده ای که البته شواهد و مقدماتی جدی در عرصه عمل برای آن محقق شده است. لیکن این موضوع فناورانه، همچنان برای عموم و خصوص جوامع محل ابهام است؛ چه از منظر فنی و چه از منظر اجتماعی.
از منظر اجتماعی، یکی از پرسش های مهم این است که آیا جامعه دنیای متاورس را خواهد پذیرفت؟ پاسخ به این پرسش برای هر فناوری ای مهم است. اما اهمیت این پرسش برای متاورس از آن روی مضاعف خواهد بود که جامعه هدف متاورس، تقریباً تمام ملت ها و گروه های اجتماعی را شامل می گردد.
ایده متاورس که به طور خاص به وسیله مارک زاکربرگ، صاحب سکوی اجتماعی فیس بوک و چند سکوی پرمخاطب دیگر، در حال پیگیری است، ایده ای است که با بسط امکانات و مزایای فنی سکوها و فناوری های فعلی فضای مجازی، قصد جذب حداکثری مخاطب از میان آحاد جامعه بشری را دارد.
با این وصف، پرسش از پذیرش اجتماعی متاورس، پرسشی حیاتی می نماید. برای پاسخ هرچه دقیق تر به این پرسش، برشماری رویدادها و روندهای مرتبط با این پرسش و تحلیل نقش آنها ضروری است؛ اما آنچه در گنجایش این نوشتار مطرح خواهد شد، پرداختی اجمالی به دو عامل برای پذیرش اجتماعی فراگیر متاورس خواهد بود؛ یک عاملِ پیشران و یک عامل بازدارنده که نمونه هایی مهم از عوامل مرتبط با مقبولیت اجتماعی متاورس هستند.
دنیا پساکرونا، مطلوب متاورس
نخستین عامل، ارتقاء زیست مجازی جامعه دنیای در پساکرونا است. همه گیری کرونا، منجر به اتخاذ سیاست ها و محدودیت هایی اجتماعی در اغلب کشورها شد. از آثار انکارناپذیر اعمال محدودیت های کرونایی، اقبال عموم مردم به فناوری های ارتباطاتی برای جبران بخشی از نیازهای ارتباطی خود تحت تأثیر محدودیت های ارتباطات در دنیا فیزیکی بود.
این اقبال به ارتباطات مجازی، منجر به این واقعیت شده که بسیاری از آحاد جوامع کشورهای مختلف، مقدار بیشتری از وقت خود را در سکوهای اجتماعی بگذرانند. صرف این مقدار از وقت روزانه در فضای مجازی، طبیعتاً منجر به یک سبک زندگی متفاوت می گردد؛ سبک زندگی ای که در آن، اُنس با فضای مجازی و فناوری های آن بیشتر می گردد.
این تغییر سبک زندگی، زمینه ساز پذیرش فناوری های نوین فضای مجازی نیز می گردد. در واقع، وقتی مزیت و تسهیل گری های فناوری برای یک کاربر محسوس می گردد، اُنس با فناوری باعث می گردد جدایی از فناوری ها برای کاربر سخت گردد؛ وقتی مطلوبیت سکوهای برگزاری جلسات مجازی در دوران پساکرونا به وسیله کاربران درک شده، طبیعی است که این سکوها را جز پذیرفته و جدایی ناپذیر دنیا پساکرونا بدانیم، هرچند محدودیت های اجتماعی کرونایی برداشته گردد.
این فناوری پذیری دوران پساکرونا، یک عامل پیشران برای پذیرش اجتماعی متاورس است. متاورس به عنوان یک سکوی کلان اجتماعی، از زمینه سازی و آمادگی ایجادشده به وسیله محدودیت های کرونایی می تواند برای جذب راحت تر و بیشتر کاربران بهره بگیرد و گام بلندی رو به جلو بردارد.
ترس از هویت مبهم انسان در متاورس
در کنار امیدآفرینی دوران پساکرونا برای مقبولیت اجتماعی متاورس، یک بیم محسوس نیز پیش روی این مقبولیت اجتماعی جلوه می نماید: ابهام در هویت انسان در متاورس.
برای فهم این عامل بازدارنده فرهنگی، توجه به نظرات کاربران فضای مجازی درباره پروژه متاورس زاکربرگ راهگشاست.
زاکربرگ همزمان با تغییر نام فیس بوک به متا (Meta) ویدئویی منتشر کرد که شامل توضیحاتی قابل فهم عمومی و مجسّم درباره متاورس بود؛ از جمله ایده ها و پروژه های مورد اشاره زاکربرگ در این ویدئو، ایده ایجاد یک بدن انیمیشنی مجازی برای آواتار کاربران و بعلاوه ایجاد جسم هولوگرافیک آنها در این کلان سکوی مجازی است.
آنچه که در این باره جالب توجه است، نظرات مشاهده کنندگان این ویدئو است که ابراز بیمناکی از تبدیل شدن به موجودی متفاوت در فضای متاورس می کردند، چیزی شبیه به یک ربات!
درباره این دست اظهارنظرها، ممکن است مواضعی اتخاذ گردد که این اظهارنظرها را کم اهمیت جلوه دهد؛ مثلاً ممکن است این نظرات را ناشی از فضای شکل گرفته علیه فیس بوک و شخص زاکربرگ بدانند یا آن ها را برآیند توهمات فناوری هراسانه بدانند؛ اما نگاهی تحلیلی به این نظرات نه چندان کم تعداد و نیز نگرانی های کارشناسان درباره ایده نارسیده و مبهم متاورس، تأمل در این باره را شایان درنگ می نماید.
بدون شک، نمی توان این حجم از دنبال کنندگان ایده متاورس در یک شبکه اجتماعی را مُشتی فناوری هراس غیر متمدن خطاب کرد! و از این روی، بی تفاوتی درباره شائبه ذهنی این منتقدان پروژه نوپای متاورس می تواند هزینه ها و موانع زیادی را پیش پای توسعه این پدیدار فناورانه بتراشد.
حقیقت این است که متاورس -چه بخواهیم و چه نخواهیم- یک گام مهم به سوی آمیختگی بیش از پیش انسان با فناوری، خاصه در ساحت اجتماعی است.
متاورس با هرچه مشغول تر ساختن کاربران به محتوای خود و نیز ترغیب حداکثری کاربرانش به استفاده از سخت افزارهای مورد نیازش (نظیر عینک های واقعیت افزوده) انسان ها را بیش از پیش به سمت اُنس با فناوری سوق می دهد؛ اُنسی که مانند هر فناوری دیگری، به سختی بازگشت پذیر است و تصور جدایی از چنین فناوری هایی برای کاربر مأنوس سخت خواهد بود.
متاورس (همانگونه که از نام آن برمی آید) موجب ایجاد یک زیست دنیا برای کاربران -و به تعبیری، شهروندان- خود خواهد شد؛ زیست دنیای که در رقابت با زیست دنیا سنتی و طبیعی کاربر قرار می گیرد و وقت هرچه بیشتری از زندگی روزمره او را به خود اختصاص داده و از سهم زیست سنتی-طبیعی وی خواهد کاست.
با این توصیف، آیا تصور چنین شرایط و زیست دنیای برای انسان امروز، با نگرانی های جدی همراه نیست؟ آیا چنین نیست که انسان عصر فضای مجازی، به عنوان انسانی زیسته در کنار فناوری های فضای مجازی کنونی، نگران نسخه های نوآورانه ای از فناوری های فضای مجازی باشد که قرار است هرچه بیشتر زیست او را در چنبره خود بگیرد، حال آنکه چالش های ریز و درشت فردی و اجتماعی او در مواجهه با فناوری ها و سکوهای کنونی، برای او نگرانی ها و مسائل حل نشده فراوانی در پی داشته است؟
طبیعی است که شهروند فضای مجازی کنونی از حامیان و توسعه دهندگان متاورس بپرسد که آیا محصول شما در امتداد فضای مجازی نامطلوب کنونی است؟ آیا نسخه نو از دنیا مجازی که به وسیله شما ارائه می گردد، نسخه بهینه ای خواهد بود که دغدغه های گوناگون فضای مجازی کنونی را رفع نموده، یا اینکه قرار است متاورس نیز بر دامنه این مسائل و دغدغه ها بیفزاید؟ آیا این فناوری مطیع کاربر خود خواهد شد یا اینکه انسان را به موجودی تبدیل خواهد نمود که برده ای مطلوب برای زیست دنیا فناورانه متاورس است؟
برای مواجهه فعال و خردمندانه با متاورس، ضروری است تا دیر نشده به خوبی در مورد پیامدهای متاورس اندیشیده گردد و برای مواجهه با مسائل و چالش های این فضا برای انسان برنامه ریزی گردد؛ یقیناً نتیجه غفلت و یا تغافل در چنین مسائلی، چیزی جز تسلیم در برابر برنامه دیگران برای ما نخواهد بود.
منبع: خبرگزاری مهر