10 ترند برتر سینمای مدرن؛ از احیای مجموعه های محبوب تا ستارگان و ژانرهای فراموش شده
به گزارش وبلاگ دخترانه ها، سینمای مدرن ترندهای بسیاری به خود دیده است. ترند یعنی آنچه در بازه ای زمانی مد روز شود؛ حالا چنین جریانی می تواند از گذشته آمده باشد، مثل احیای یک ژانر یا بازیگری فراموش شده، یا جریانی کاملاً نو باشد. در هالیوود هر آنچه ترند می شود به خط فکری استودیوها و پروژه هایشان وابسته است. با اینکه بعضی از این ترندها در جهت های اشتباهی بوده اند، هالیوود اغلب به درستی متوجه می شود که طرفداران چه می خواهند، و چگونه باید یک فیلم خوب بسازد. بعضی ترندهای بد با موضوعات نو جایگزین می شوند و اغلب اوقات صنعت سینما از اشتباهاتش درس می گیرد.
جریان سینمای معاصر برای احترام به ذائقه و برآوردن خواسته و نیاز مخاطب و همین طور در خصوص ژانرهایی که از نظر تاریخی مغفول مانده اند، گام های درستی برداشته است. فیلم های زیادی نمایانگر این پیشرفت ها هستند و دوران معاصر فیلمسازی شاهد تلاش هایی برای احیای فرنچایزهای قدیمی بوده است؛ ولو برای منافع مالی. البته هالیوود گاهی هم اشتباه می کند، اما نشانه های زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه اوضاع دارد در جهت مثبتی پیش می رود. برای بررسی عمیق تر موضوع نگاهی به 10 ترند برتر سینمای معاصر هالیوود می اندازیم.
10. فرنچایزهای انیمیشنی بچه ها دارند احیا می شوند
بازگشت مجموعه هایی چون مردان ایکس: مجموعه انیمیشنی (X-Men Animated Series) و بتمن: سریال انیمیشنی (Batman: The Animated Series)، نوترین اقدام ها در زمینه احیای فرنچایزهای حساب پس داده هستند. با اینکه ساخت چیزهای نو کار خوبی است، اما بعضی آثار خارق العاده در حوزه سرگرمی بچه ها باید زنده نگه داشته شوند تا علایق بچه ها و والدین شان را به هم پیوند بزنند.
فیلم اخیر تریک اور تریت اسکوبی دو (Trick or Treat, Scooby-Doo) مثال دیگری است، که ماجرای آن معماهای کلاسیک اسکوبی را به داستان های مدرن پیوند می دهد. خود داستان ها به مقدار کافی خوب بودند، و استفاده از یک سبک انیمیشن آشنا و قدیمی هم نور علی نور بود.
9. طرفداران فرنچایزهای بزرگ، خواهان محتوای بیشترند
چه طرفداران همیشگی جنگ ستارگان (Star Wars) باشند و چه خوانندگان کتاب های کمیک یا عاشقان کارتون های قدیمی، فرنچایزهای بسیاری اخیراً محتوای بیشتری از همیشه تولید کرده اند. برای مثال، جنگ ستارگان دیزنی در ده سال اخیر بیشتر از سی وپنج سالی که هدایت آن دست لوکاس بود، تولید محتوا کرده است.
این انفجار محتوا شاهد بعضی از بهترین داستان های این فرنچایزها بوده است، و این آثار پیروز نیز با استقبال خوبی روبرو شده اند. گرچه این فرنچایزها مثل همه چیزهای دیگر به مرور محو خواهند شد، اما طرفداران داستان های زیادی دارند تا در سال های آینده از آن لذت ببرند.
8. در سینمای مدرن جلوه های بصری خیره کننده اند
گرچه انتقادی منطقی به وابستگی بیش از حد هالیوود به جلوه های ویژه کامپیوتری وارد است، اما خود این جلوه های بصری به شکل انکارناپذیری بر پرده سینما خیره کننده هستند. آواتار (Avatar) ساخته جیمز کامرون در سال 2009 پا را از محدودیت های جلوه های ویژه کامپیوتری فراتر گذاشت، و این تکنیک ها پیروزیت بسیاری کسب کردند و در عین حال به دیگران هم یاد دادند که چه کارهایی می توان انجام داد.
در گذشته استفاده از جلوه های کامپیوتری بسیار سخت و دردسرساز بود، اما بسیاری از فیلم های مدرن می توانند این جلوه ها را به بهترین شکل به کار گیرند. به همین دلیل کیفیت آثار بهتر از همیشه است و هالیوود می تواند داستان هایش را در مقیاسی روایت کند که پیش از این هرگز دیده نشده بود.
7. ژانر علمی-تخیلی بیشتر جدی گرفته می شود
همین چند وقت پیش بود که آثار فوق العاده علمی تخیلی در هالیوود، به خاطر محدودیت های بودجه، تبدیل به فیلم های ساده و بدساخت می شدند یا اصلاً هیچ فیلمی از روی آن ها ساخته نمی شد. با اینکه فیلم هایی مانند تلماسه (Dune) دیوید لینچ نمونه های شاخصی از فرهنگ عامه هستند، اما به لحاظ استقبال جدی مخاطبان با همتایان مدرن خود قابل مقایسه نیستند.
در سال های اخیر و سینمای مدرن به لطف کارگردانانی چون دنی ویلنوو و کریستوفر نولان، ژانر علمی تخیلی تبدیل به ژانری بسیار محبوب تر شده و بیش از پیش روی آن سرمایه گذاری می شود. خوشبختانه این سرمایه گذاری دائماً روی پرده سینما پیروز بوده است و احتمالاٌ منجر به پروژه های پیروز دیگری نیز خواهد شد.
6. فرنچایزهای ژانر وحشت روبه نابودی، در سینمای مدرن آرام آرام احیا می شوند
اگرچه احیای فرنچایزهای ژانر وحشت در سال های اخیر نظرات متفاوتی را به همراه داشته است، اما این تلاش مغفول واقع نمانده و به آن توجه شده است. برای مثال، برپاخیزان جهنم (Hellraiser) محصول 2022 جان تازه ای به مجموعه فیلمی دمید که قبلاً تنها دو فیلم واقعاً خوب از آن ساخته شده بود.
با وجود تمام انتقاداتی که به فیلم های ترسناک پخش آنلاین وارد است، نمی توان انکار کرد که این فیلم ها نسبت به نیاکان نمایش خانگی خود، با سعی و تلاش بیشتری ساخته شده اند. سه گانه نو هالووین (Halloween) مثال بسیار خوبی از موج نو بازسازی آثار ژانر وحشت است.
5. فیلم های اخیر، ارزش نوستالژی را نشان می دهند
بهترین مثال نوستالژی در سال های اخیر، مرد عنکبوتی توبی مگوایر در راهی به خانه نیست (No Way Home) و لوک در ماندالورین (The Mandalorian) هستند. هر دوی این ها مثال هایی از بازگشت شخصیت هایی هستند که مخاطبان مدت ها منتظرشان بودند، و یک فن سرویس (احترام به ذائقه مخاطب) نوستالژیک و محترم محسوب می شوند.
اگرچه استودیوها گاهی در استفاده از نوستالژی زیاده روی می کنند (و یا بدتر از آن، طرفداران را با آن گمراه می کنند)، اما نشان داده اند که می تواند تجربه ای دلگرم کننده و سودآور باشد. کلید دستیابی به نوستالژی خوب در یک فیلم، این است که مطمئن شوید پروژه در دست کسانی است که فیلم های نو و قدیم را به یک مقدار دوست دارند.
4. فیلم های هیولایی واقعاً درباره هیولاها هستند
شکست فیلم گودزیلا (Godzilla) در سال 1999 نشان داد که فیلم های هیولایی باید بیشتر از همه بر هیولاهایی تمرکز کنند که موضوع اصلی فیلم به شمار می روند. کینگ کنگ (King Kong) ساخته پیتر جکسون، اولین گام درست در جهت ساخت یک فیلم دیوانه وار هیولایی اکشن محور بود.
این ترند با دنیای سینمایی هیولاها (Monsterverse) از استودیو لجندری (Legendary) به اوج خود رسید، و کینگ کنگ و گودزیلا را با تمام دشمنان شان یک جا جمع کرد. این تفکر که چنین فیلم هایی برای شگفت زده کردن مخاطبان نیاز به درام جالب بین شخصیت ها ندارند، منجر به نبردهای حماسی و افسارگسیخته ای بین هیولاها شده است که طرفداران همیشه دوست داشتند ببینند.
3. هالیوود نظرات واقعی طرفداران را می پذیرد
چه بازطراحی سونیک خارپشت (Sonic the Hedgehog) باشد و چه اکران لیگ عدالت (Justice League) زک اسنایدر، به نظر می رسد هالیوود بیشتر از گذشته با نظرات مخاطبان تغییر می کند. با اینکه این همیشه چیز خوبی نیست، چون بعضی تغییرات تنها برای راضی کردن اندک مخاطبانی به وجود می آیند و به قیمت خود فیلم تمام می شوند، اما می تواند اثرات فوق العاده ای هم داشته باشد.
بزرگ ترین نقطه عطف، تغییر ناگهانی شکارچیان روح (Ghostbusters) بود؛ صاحبان این فرنچایز یک بازسازی را که در گیشه و بین مخاطبان ناپیروز بود رها کردند و دنباله ای خالصانه از داستان اصلی ساختند. این فیلم ها در نهایت برای طرفداران ساخته می شوند، و وقتی استودیوها به مخاطبان شان گوش کنند، می توانند نتایج فوق العاده ای بگیرند.
2. در سینمای مدرن فیلم های اکشن بهتر از همیشه اند
فیلم های اکشن قدیمی تر، بیش از حد به تدوین سریع وابسته بودند، تا بی آنکه نشان دهند، توهم مبارزه و جدال های بیشتر را به نمایش بگذارند. اما به لطف فیلم هایی چون مأموریت غیرممکن (Mission: Impossible)، جان ویک (John Wick) و هیچ کس (Nobody)، این ژانر طراحی حرکات بهتر، نبردهای تن به تن واقعی بیشتر و جلوه های باکیفیت تری به خود دیده است.
نتیجه آن، تولید بعضی از بهترین فیلم های این ژانر بوده است، و طرفداران بالاخره می توانند این نبردهای اکشن را در هنگام اجرا ببینند. اگرچه نتیجه اش ممکن است برای سلیقه عده ای، بیش از حد خون آلود باشد، اما رنگ تازه ای به این ژانر بخشیده و نشان داده است که در مسیر پیروزی گام برمی دارد.
1. شانس دیگری به گنج های هالیوود داده می شود
در دوران اخیر هالیوود، بازیگران زیادی که فعالیت حرفه ای شان تمام شده به نظر می رسید، بازگشت های تأثیرگذاری داشته اند. ستاره هایی چون نیکلاس کیج در خوک (Pig)، برندن فریزر در نهنگ (The Whale) و متیو مک کانهی در کارآگاه حقیقی (True Detective) دوباره شعله ور شده اند.
این تجربه نه تنها استعدادهای قدیمی را به خوبی به مخاطبان جوان نشان می دهد، بلکه به نظر می رسد عدالت نیز در حق بازیگران خوبی که بدشانسی آورده اند رعایت می شود. فوران عشق طرفداران به همراه علاقه به بازی های خوب، به این معناست که در سال های آینده نیز بازیگرانی که فعالیت حرفه ای خوبی داشته اند دوباره احیا خواهند شد.
منبع: cbr
منبع: دیجیکالا مگ